محمد جواد رنجبر/ برخورداران، همواره در زندگی موفق ترند. آرامشی دارند که بستر می شود برای شکوفا شدن استعداد شان. به گمانِ من، برترین نوع برخورداری، برخورداری فرهنگی است؛ چنان که از طرف دیگر، بدترین نوع فقر نیز، فقر فرهنگی است. اگر قرار است از دومی یقه رها کنیم، حتما باید تلاش کنیم سرمایه فرهنگی […]
محمد جواد رنجبر/ برخورداران، همواره در زندگی موفق ترند. آرامشی دارند که بستر می شود برای شکوفا شدن استعداد شان. به گمانِ من، برترین نوع برخورداری، برخورداری فرهنگی است؛ چنان که از طرف دیگر، بدترین نوع فقر نیز، فقر فرهنگی است. اگر قرار است از دومی یقه رها کنیم، حتما باید تلاش کنیم سرمایه فرهنگی خود را چنان افزایش بدهیم که در هر روز به ارزش افزوده ای برسیم و خود نیز ارزش افزوده برای جامعه باشیم.
رسیدن به چنین جایگاهی می طلبد که با حساب به سمت کتاب برویم. هم خوب کتاب بخوانیم و هم کتاب خوب بخوانیم. نمی خواهم بگویم رفتن به سمت کتاب های به اصطلاح زرد، به کلی ناصواب است که خواندن آن از باب آشنایی با فرهنگ مطالعه در جای خود می تواند قدم اول باشد؛ اما برای هویت یافتن شخصیتمان به قاعده باید هدفمند مطالعه کنیم و حتما در این فرآیند مطالعه، کتاب و آن هم کتاب های خوب، سهم برتر را داشته باشد.
این درست که ابزار مطالعه، گوناگون شده است، اما بازهم هیچ چیز جای کتاب را نمی گیرد. کتاب، منبع است، هویت دارد، شناسنامه دارد، آبرو دارد، صاحب دارد، اما در دیگر حوزه ها به ویژه در فضای مجازی شاهد تولید محتواهایی هستیم که در اصالتشان به طور جدی می توان تردید کرد. فراوان هم دیده ایم که هر تر و خشکی را به هم می بافند و نام بزرگی را هم به عنوان امضا پایش می گذارند و بافته ها را به عنوان یافته ها به مخاطب قالب می کنند، حال آنکه کتاب از آسیب هایی چنین در امان است. نویسنده مشخص است، نام ویراستار، در شناسنامه ذکر می شود. ممیزی های قانونی و رصد های محتوایی به انجام می رسد و تا حد درخور اعتنایی می توان به محتوای کتاب -لااقل از نظر مستند بودن- اعتماد کرد.
کتاب، هویت مستقل و روح بخشی هویت دهنده دارد. برای آن هیچ بدیلی نمی توان یافت که بتواند همه کارکرد کتاب را انجام دهد و همان لذت خواندن و یافتن را به انسان بدهد. اینکه فرموده اند: «الکتب بساتین العلما» به نوعی می تواند ما را به این دریافت برساند که همان گونه که انسان به باغ و بوستان و گلگشت نیاز دارد، کتاب نیز این ظرفیت را برای علما فراهم می کند.
اهل خرد در کتاب، طبیعت را می خوانند، معرفت را می یابند و با فراوری تازه آن را به جامعه تقدیم می کنند. اقبال به کتاب را فقط در هفته کتاب نباید برنامه ریزی کرد، اما هفته کتاب می تواند بسان نوروز باشد برای یک سال کتاب خوانی. همان طور که در نوروز آدم ها روحیه و لباس و طبیعت، جان تازه می کنند و سلامتِ یک سال را تامین می کنند، باید در هفته کتاب ریل ها را چنان محکم کرد که قطار دانایی همواره در حرکت باشد. چنین باد ان شاء ا…!