کرامت انسان اصل راهبردی مکتب امام رضا(ع)
کرامت انسان اصل راهبردی مکتب امام رضا(ع)

زندگی باید به رفتار درست مستند سازی شود. کسی که می خواهد شرح اسم خویش باشد، باید این گونه زیستن را تجربه کند. تفاوت امام با حکیم را هم شاید بتوان در همین ماجرا دید. حکیم لزوما حکمت خود را زیست نمی کند. آن را تبیین می کند. امام اما چون رسول، آنچه را می […]

زندگی باید به رفتار درست مستند سازی شود. کسی که می خواهد شرح اسم خویش باشد، باید این گونه زیستن را تجربه کند. تفاوت امام با حکیم را هم شاید بتوان در همین ماجرا دید. حکیم لزوما حکمت خود را زیست نمی کند. آن را تبیین می کند. امام اما چون رسول، آنچه را می فرماید به زیست در آورده اند، لذا می توانند الگوی عملی مردمان در همه اعصار باشند. افلاطون و سقراط و… را حکیم می شماریم، اما الگو نمی دانیم. الگوی فردی و اجتماعی ما می شود امام رضا علیه السلام، که در کلامِ ابراهیم بن عباس چنین تعریف می شود: “هرگز ندیدم به کسی یک کلمه جفا کند، و ندیدم که سخن شخصی را قطع کند تا سخن او به آخر می رسید، و ندیدم که حاجتمندی را در حد امکان، رد نماید. خنده بلند و صدادار نمی کرد، بلکه لبخند می زد، کار نیک و صدقه پنهانی بخصوص در شب های تاریک زیاد انجام می داد.” یعنی وقتی احترام به افراد را در شنیدن کامل بیانات شان می دانیم، امام با رعایت این بایستگی، سرمشقی برای ما می نویسند که با تحریر از روی آن می توانیم به رهایی خود از “ناخویشتنداری” برسیم.

امام حال مردم را در نظر می گیرند و برای بهتر شدن احوال شان گشاد دستانه رفتار می کنند. این را هم در نامه ای به امام جواد علیه اسلام، یادآور می شوند. یادآوری که پیغام به مردمان همه اعصار نیز هست که باید جود و بخشش را سر لوحه رفتار خویش کنند. رفتاری چنین است که مرزهای کرامت را تدقیق و حراست می کند. انسان در نگاه امام به ماهو انسان شایسته تکریم است.ظهورات این را هم مردی از اهالی بلخ این گونه گزارش می کند: “در سفر امام رضا به خراسان همراهش بودم. روزی سفره غذا طلبید و همه خدمتکاران و غلامان را بر سر سفره نشاند. گفتم: جانم به فدایت، کاش برای اینان سفره ای جداگانه قرار می دادی! فرمود: دست بردار! خدا یکی است، پدر و مادر همه نیز یکی است، پاداش قیامت هم بسته به اعمال است.”

امام کار خویش به دیگران وانمی گذاشت به ویژه اگر میهمان باشد. همین را در گزارشی چنین می خوانیم؛ “شبی کسی مهمان حضرت رضا علیه السلام بود و مشغول صحبت بودند که چراغ، خراب و خاموش شد. آن مرد دست دراز کرد که چراغ را درست کند، حضرت نگذاشت و خودش به اصلاح چراغ پرداخت، سپس فرمود: ما قومی هستیم که از مهمان خود کار نمی کشیم.”

امام، همگان را به مهر می نواخت و به تکریم، کرامت می بخشید. این هم از زبانِ خادمِ حضرت، یاسر، نقل شده است که، “وقتی حضرت رضا علیه السلام تنها بود، همه همراهان و اطرافیان را از کوچک و بزرگ، دور خود جمع می کرد، با آنان حرف می زد و با ایشان انس می گرفت و همدم آنان می شد و هنگام غذا نیز همه آنان را از کوچک و بزرگ، حتی کارپرداز خانه و حجامت کننده و… را هم صدا می کرد و با خودش سر سفره می نشاند و با هم غذا می خوردند.” رفتاری چنین است که امام را متمایز می کند. همین هم باعث می شود بیم امام و حکیم تمیز قائل شویم. حرف حکیم را بشنویم و پند گیریم، اما رفتار را از سرمشق کسی بنویسیم که به رفتار، نویساس تکریم انسان می شود.