محمد ولیانپور ۱. فروگذاشتن، خالی کردن، مهمل گذاشتن، ترک کردن، رها کردن، رفع تعهد، متوقف کردن و… . اینها کلماتی است که کتب لغت در مقابل واژه «تعطیل» گذاشتهاند تا معادلهای معنوی برایش برقرار کنند. نسبت حوزه علمیه با این واژه چیست؟ آیا حوزه علمیه میتواند «تعطیل» باشد؟ ۲. طلبهها ابتدای سال تحصیلی، زودتر از […]
محمد ولیانپور
۱. فروگذاشتن، خالی کردن، مهمل گذاشتن، ترک کردن، رها کردن، رفع تعهد، متوقف کردن و… . اینها کلماتی است که کتب لغت در مقابل واژه «تعطیل» گذاشتهاند تا معادلهای معنوی برایش برقرار کنند. نسبت حوزه علمیه با این واژه چیست؟ آیا حوزه علمیه میتواند «تعطیل» باشد؟
۲. طلبهها ابتدای سال تحصیلی، زودتر از دانشپژوهان سایر نظامهای آموزشی در دروس حاضر میشوند و در انتهای سال تحصیلی نیز دیرتر از آنها به تعطیلات تابستانی میروند. اما علاوه بر تعطیلات رسمی، تعطیلات دیگری را نیز در تقویم آموزشی خود میبینند: بخشهایی از ماههای محرم، صفر و رمضان. البته تردیدی نیست که تعطیلی دروس حوزوی در مناسبتهای مذهبی، به دلیل سفر تبلیغی بخش قابل توجهی از طلاب به شهرها و روستاهای دور و نزدیک است و بعضی از طلاب حتی فرصت تعطیلات نوروز و تابستان را نیز به همین امر مقدس سپری میکنند. اما آیا همه طلاب در این ایام، عازم سفر تبلیغی میشوند؟ و خود مدارس علمیه در ایام تعطیلات چه کارکردی دارند؟
۳. تبلیغ، وظیفه غایی طلبه و روحانی است و این اولویت قطعی، رها کردن تعلیم و تدریس در ایام خاص تبلیغی را موجه میسازد. در اصلِ لزوم تعطیلی سالانه دروس به منظور تنفس و استراحت بهمنظور بهرهوری بیشتر آموزشی نیز شکی نیست؛ هرچند ممکن است کمیت آن محل مناقشه باشد. اما چرا تعطیلی دروس، معادل تعطیلی حوزههای علمیه انگاشته شده است؟
۴. درست است که مدارس علمیه، نهادهایی آموزشی هستند که برای تربیت نیروی انسانی عالم و مبلغ دین ایجاد شدهاند؛ اما آیا ورای این وظیفه ذاتی، کار دیگری از این مراکز ساخته نیست و با تعطیلی دروس باید درهای خود را ببندند؟ آیا مدارس علمیه بزرگی چون نواب، عباسقلیخان، سلیمانیه، آیتالله خوئی و… که بر شانههای حرم مطهر تکیه زدهاند، میتوانند در اوج حضور زائران کنشی تبلیغی نداشته باشند یا با حداقل ظرفیت فعالیت کنند؟
۵. تفاوت مشهد و حوزه علمیه آن، با سایر شهرهای غیرزیارتی و حوزههای علمیهشان در چیست؟ به عبارت دیگر، واقعیت زیارت چه تغییری در حرکت حوزه علمیه مشهد ایجاد کرده و چه کارویژههایی برای مدارس علمیه تعریف میکند؟ مدارسی که به عنوان پایگاههای دیرپای تعلیم دین، عمدتا بر گرد حرم مطهر رضوی(ع) حلقه زدهاند و بخش مهمی از فضای کالبدی هسته مرکزی توجه زائران را به خود اختصاص دادهاند، چه اقتضائاتی را باید درنظر بگیرند؟
۶. روحانیت، بنابر رسالت خود، همواره به دنبال فرصتهای تبلیغی است و دستگاههای متعدد حوزوی، طرحهای متعددی را برای اعزام روحانیون به مراکز هدف تبلیغی اجرا میکنند. اما درست مقارن ایجاد بزرگترین فرصت تبلیغی در مشهدمقدس، یعنی زمانهایی که میلیونها زائر به مشهدالرضا(ع) روی میآورند، حوزه علمیه این شهر میتواند به تعطیلات برود؟
۷. ارتباطات مردمی با «حوزه علمیه» چه زمانی باید شکل بگیرد؟ آیا حضور روحانیت در اجتماع برای برقراری این ارتباط کافی است؟ آیا مردم، یا حداقل مردم متدین و علاقهمند، نباید با ساختار حوزههای علمیه و کالبد مدارس علمیه ارتباطی داشته باشند؟ آیا زمانی را برای عبور این مردم از تابلوی «ورود ممنوع» سردر مدارس علمیه درنظر گرفتهایم تا حوزه علمیه را از درون ببینند، وجودش را لمس کنند و از فضای علمی و معنویاش بهره بگیرند؟ تا شاید این مسیر را در آینده زندگی خود و فرزندشان ترسیم کنند و فصل پذیرش حوزههای علمیه را پربارتر کنند؟
۸. حوزه علمیه میتواند فرصت زیارت و حضور زائران را به عنوان مهمترین فرصت تبلیغی ارزیابی کند؛ با جمعیت هدف میلیونی که قطعا فراتر از همه ظرفیتهای تبلیغی دیگر خواهد بود. در این صورت با فرض تعطیلی دروس و اعزام بخشی از طلاب به تبلیغ، مدارس علمیه مشهد باید با تغییر کاربری مقطعی و فصلی، به استقبال زائران بروند و فضای کالبدی، علمی و معنوی خود را در اختیار این خیل عظیم و مشتاق قرار دهند. زائرانی که خود و با پای خود آمدهاند و در گذر از فرایند انسانساز زیارت، آمادگی لازم برای شنیدن و تعمیق معارف زیارت را پیدا کردهاند. فرصت زیارت را قدر بدانیم.