آب؛ حسابِ استکان چای و لیوان آب را هم داشته باشیم!
آب؛ حسابِ استکان چای و لیوان آب را هم داشته باشیم!

محمد جواد رنجبر/ آب فقط یک کالا نیست که بتوان آن را خرید و فروخت یا با منطق عرضه و تقاضا سنجید؛ آب یک «کُلِ حیاتی» است که باید اجزایش را محترم شمرد. رشته‌ای نامرئی اما استوار که حیات همه جانداران، امنیت غذایی، پایداری سرزمین و حتی آرامش اجتماعی به آن گره خورده است. از […]

محمد جواد رنجبر/

آب فقط یک کالا نیست که بتوان آن را خرید و فروخت یا با منطق عرضه و تقاضا سنجید؛ آب یک «کُلِ حیاتی» است که باید اجزایش را محترم شمرد. رشته‌ای نامرئی اما استوار که حیات همه جانداران، امنیت غذایی، پایداری سرزمین و حتی آرامش اجتماعی به آن گره خورده است. از این رو، آب باید در تراز جایگاه واقعی خود دیده شود؛ جایگاهی فراتر از یک منبع اقتصادی و در حد یک سرمایه تمدنی.
سخن گفتن از مدیریت آب، اگر در افق کوتاه‌مدت محدود بماند، راه به جایی نمی‌برد. برنامه‌ریزی برای آب یعنی دیدن امروز، فردا و فرداهای دور؛ یعنی اندیشیدن به حق نسل‌های آینده در کنار نیازهای نسل حاضر. آب را نمی‌توان با تصمیم‌های مقطعی و واکنشی مدیریت کرد. این عرصه، کنشمندی هوشمندانه، نگاه راهبردی، سیاست‌های پایدار و صبر و پیگیری مستمر می‌طلبد.
برای در دسترس قرار دادن آب برای همگان، بسیج همه توان ملی یک ضرورت است، یک الزامِ حیاتی. از آب‌های زیرزمینی و منابع سطحی گرفته تا ظرفیت‌های دریاها، بازچرخانی آب، کاهش هدررفت و ارتقای فناوری‌های بهره‌وری؛ هیچ مسیری نباید از نظر دور بماند. این مسئولیت، پیش از هر چیز، بر دوش حاکمیت و مدیران است. اما مدیریت آب، فقط در اتاق‌های تصمیم‌گیری رقم نمی‌خورد؛ نگاه و رفتار و تدبیرِ مردم نیز نقشی تعیین‌کننده دارد. این نقش اما پس از یک “ولی” رقم می خورد؛ ولی مردم زمانی صرفه‌جویی را جدی می‌گیرند که آن را جدی ببینند. وقتی جامعه شاهد باشد که دولتیان برای تامین و نگهداشتِ آب، شب و روز نمی‌شناسند، با برنامه، شفاف و پاسخ‌گو عمل می‌کنند و آب را مسئله‌ای حیاتی می‌دانند، آن‌گاه این حساسیت به زندگی روزمره مردم هم سرایت می‌کند. در چنین فضایی است که باز کردن شیر آب با حساب و کتاب همراه می‌شود و لیوان آب و فنجان چای هم معنا و اندازه پیدا می‌کند.
طی این مسیر -البته- نیاز به یک کاتالیزور و قدرت پیشران دارد به نام “فرهنگ” که، بدون رویکرد فرهنگی، هر اقدامی ناقص خواهد بود. آب باید در قالب «آیین» بازتعریف شود؛ آیینی که هم به خِرد حساب‌گر انسان تکیه دارد و هم به قلب پر احساس او راه می‌برد. اگر آب را فقط یک کالا در شمار دیگر لوازم، با عدد و رقم و هشدارهای فنی معرفی کنیم، تأثیر آن محدود خواهد بود. اما اگر آن را به ارزش‌های اخلاقی، دینی، تاریخی و زیست‌محیطی پیوند بزنیم، می‌توان حساسیتی پایدار و درونی ایجاد کرد.
هم‌افزایی عقل و خردِ محاسبه‌گر و احساس مسئولیت اخلاقی، جامعه را به نقطه‌ای می‌رساند که اعتدال در مصرف، نه از سر اجبار، بلکه به عنوان یک فضیلت پذیرفته شود؛ حتی گاه خست و پرهیز آگاهانه در اندازه برزمین ریختن قطرات، به نشانه احترام به آب و حق دیگران در جایگاه یک ارزشِ دینی و انسانی، ارزش افزوده هم ایجاد می کند. فرهنگ صرفه‌جویی در آب، زمانی نهادینه می‌شود که هر قطره آب، حامل معنایی فراتر از رفع تشنگی باشد؛ معنای زندگی، آینده و مسئولیت مشترک ما در قبال این کُلِ حیاتی. کلی که اجزایش در قالب قطرات آب هم ارزش مضاعف خواهد یافت. به آب چنان نگاه کنیم که به نان می اندیشیم. برکت بدانیم تا زندگی مان به استمرار این”حیاتمایه” متبرک بماند.